تقدیم به عشقم



هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود

هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود

از دماغ من سرگشته خیال دهنت

به جفای فلک و غصه دوران نرود

در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند

تا ابد سر نکشد وز سر پیمان نرود

هر چه جز بار غمت بر دل مسکین من است

برود از دل من وز دل من آن نرود

آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت

که اگر سر برود از دل و از جان نرود

گر رود از پی خوبان دل من معذور است

درد دارد چه کند کز پی درمان نرود

هر که خواهد که چو حافظ نشود سرگردان

دل به خوبان ندهد وز پی ایشان نرو


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دانلود و خرید کتاب پایگاه اطلاع‌رسانی بنیاد آثار استاد اکبر محمودی دیزنی لند جزوه منطق فازی و هوش مصنوعی ارشد مدیریت فناوری اطلاعات گروه صنعتی تسمه آتابلت ضایعات لوله بازکنی سرویس بهداشتی delbar برای تو مینویسم... رسانه نایت مووی